۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه


اي واي بر اسيري کز ياد رفته باشد
در دام مانده باشد صياد رفته باشد
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

Coexist together humans


يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ-حجرات 13


o mankind! lo! we have created you male and female, and have made you nations and tribes that ye may know one another. lo! the noblest of you, in the sight of allah, is the best in conduct. lo! allah is knower, aware.


اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بى‏ترديد خداوند داناى آگاه است


*****************************************************************************

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ -بقره 213


(all) people are a single nation; so allah raised prophets as bearers of good news and as warners, and he revealed with them the book with truth, that it might judge between people in that in which they differed; and none but the very people who were given it differed about it after clear arguments had come to them, revolting among themselves; so allah has guided by his will those who believe to the truth about which they differed and allah guides whom he pleases to the right path


مردم امتى يگانه بودند پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏دهنده برانگيخت و با آنان كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند و جز كسانى كه [كتاب] به آنان داده شد پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم [و حسدى] كه ميانشان بود [هيچ كس] در آن اختلاف نكرد پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند به توفيق خويش به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند هدايت كرد و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‏كند

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

روز پزشک

در زمان ابوعلی سینا شخصی مریض شد و به نزد وی برای معالجه رفت. بوعلی سینا با معاینه وی به او گفت که مریضی سختی دارد و دوایی هم برای آن موجود نیست و احتمالا تا سه روز آینده از دنیا خواهد رفت. مرد فوق العاده ناراحت و افسرده شد و به گمان اینکه سه روز بیشتر به پایان عمرش باقی نمانده قصد عزیمت به صحرا و بیابان کرد تا از خیال مرگ قدری آسوده شود و این سه روز نیز بگذرد. در راه چوپانی را دید. چوپان به او گفت : چرا از شهر خود دور می شوی؟ لااقل اگر هم قرار باشد از دنیا بروی خوب است در شهر خود و در میان اقوام خود باشی تا اینکه بدنت طعمه گرگها و حیوانات ولگرد شود. خلاصه چوپان مرد را راضی نمود که به شهر خود بازگردد اما به او گفت چون خسته و نحیف شده ای و من نیز باید به راه خود ادامه دهم سایه بانی را در اختیارت می گذارم تا در سایه آن قدری استراحت کنی و از شیری هم که تازه از گوسفندانم می دوشم بالای سرت می گذارم. قدری استراحت کن و شیر را بنوش و به شهرت بازگرد. چوپان رفت و مرد هم به خواب رفت. بعد از مدتی استراحت کاسه شیر را سرکشید و به سمت شهر خود بازگشت. رفت و برگشت او دو روز طول کشیده بود و یک روز هم در شهر سپری شد و با کمال تعجب ، مرد حال خود را بهتر یافت. نزد بوعلی سینا رفت و گفت : ای حکیم تو گفتی که من سه روز دیگر بیش زنده نیستم اما حال من بهتر شده است. بوعلی سینا به وی گفت تعریف کن که در این سه روز چه کرده ای؟ مرد که جریان خود و چوپان را تعریف نمود بوعلی به او گفت: در آن منطقه ماری وجود دارد که وقتی تو در خواب بودی احتمالاً زهرش را در شیر ریخته و تو آن را نوشیده ای و به این سبب است که حالت بهبود یافته!
از آن زمان به بعد به کسی که مریض است می گویند بیمار یعنی کسی که آن مار را ندارد : بی + مار
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه


ماه رمضان شد مى و میخانه برافتاد
عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد

افطــــــار به مى کرد برم پیر خرابات
گفتـــم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد

با بـــاده وضو گیر که در مذهب رندان
در حضــــرت حق این عملت بارور افتاد
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه

فلسفه اگزیستانسیالیسم ژان پل سارتر


اصول فلسفه اگزیستانسیالیزم (اگزیستانسیالیسم) مبنی بر اصالت وجود و تقدم آن بر ماهیت انسان است.

هنگامی که می خواهیم از اگزیستانسیالیسم سخن بگوییم، باید مشخص کنیم که منظورمان چیست. ژان پل سارتر، مارتین هایدگر، گابریل مارسل، سورن کی یرکه گارد از متفکران اگزیستانسیالیست بوده اند. البته مارسل و کی یرکه گارد بینشی ایمان گونه داشته اند و اندیشه شان الحادی نبوده است؛ سارتر و هایدگر درست در مقابل این دو هستند که اندیشه های الحادی داشته اند.

اساس نگاه فلسفی سارتر به انسان این است که انسان را مختار می داند و بر این اساس به انکار خداوند می رسد؛ زیرا که او معتقد است انسان نمی تواند مختار باشد، در حالی که خالقی مطلق و یگانه داشته باشد که از ازل می دانسته که چه می خواهد بسازد. البته این مساله کاملاً بر اساس خدای کلامی معتزله و اشاعره و هم چنین خدای کلامی مسیحی و خدای کلامی یهودی صحت دارد. انسان وقتی مختار باشد، باید مسئولیت هر انتخاب اش را بپذیرد و از همین بینش است که سارتر خود را مسئول جنگ جهانی می داند و این جا دلهره و اضطراب به وجود می آید که فرد با خود می گوید از آن جا که من مسئول این کار هستم، آیا این کار درست بوده و چه نتایجی خواهدداشت که من آن ها را نمی دانم یا نخواهم دید!؟

اندیشه های اگزیستانسیالیستی سارتر، که در خصوص آزادی و مسؤولیت فردی و ممکن بودن وجود ما و فاصله ئی که ما از خودمان داریم، هم چنان می تواند برای فلسفه ی جدید مهم باشد. اما سارتر اخلاق گرا نیز بود و کوششی که برای طرح نظریه ای اخلاقی کرد هم چنان می تواند برای فلسفه «بعد-از-نو» مهم باشد. کم تر فیلسوفی هم چون سارتر این اقبال را داشته است که در عمر خود شاهد شهرت و نفوذ اندیشه اش باشد. اما سارتر با همه ی فلاسفه ای که تاکنون بوده اند متفاوت است.
منبع: http://www.bashgah.net
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

نیمه شعبان


بیا که رایت منصور پادشاه رسید
نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید
جمال بخت زروی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید
سپهر،دور خوش اکنون زند که ماه آمد
جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید
ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
قوافل دل و دانش که مرد راه رسید

عزیز مصر به رغم برادران غیور
زقعر چاه برآمد به اوج جاه رسید
کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید
صبا بگو که چه ها بر سرم درین غم عشق
زآتش دل سوزان و دود آه رسید
زشوق روی تو شاها بدین اسیر فراق
همان رسید کز آتش به روی کاه رسید
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز یمن ورد شب و درس صبحگاه رسید
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

(Peak of Eloquence (Nahjul Balagha

Failures are often the results of timidity and fears; disappointments are the results of bashfulness; hours of leisure pass away like summer-clouds, therefore, do not waste opportunity of doing good
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis